رفتار عجیب خواهرشوهر عروس هنگام سرو شام عروسی
بعد از ماهها برنامهریزی و زحمات برای آمادهسازی جزئیات و تشریفات مراسم عروسی، عروس خانم جوان در انتهای مراسم، در کنار همسر آیندهاش در صدر میز نشست و این روز را با میهمانان ویژهای که دعوت کرده بودند جشن گرفت. همه چیز به خوبی پیش رفت و مراسم باشکوهی برگزار شد. اما وقت سرو شام […]
بعد از ماهها برنامهریزی و زحمات برای آمادهسازی جزئیات و تشریفات مراسم عروسی، عروس خانم جوان در انتهای مراسم، در کنار همسر آیندهاش در صدر میز نشست و این روز را با میهمانان ویژهای که دعوت کرده بودند جشن گرفت. همه چیز به خوبی پیش رفت و مراسم باشکوهی برگزار شد. اما وقت سرو شام رسید؛ شام ویژه برای عروس و داماد روی میز مقابلشان آراسته شد و تزیینات مورد نظر نیز در کنار غذا به شکل بسیار زیبا قرار گرفتند. در همان لحظه، عروس خانم تصمیم گرفت قبل از شروع خوردن شام به دستشویی برود، اما هیچگاه فکر نمیکرد که این تصمیم موجب از دست دادن یکی از لحظات فراموشنشدنیترین شامهای زندگیاش خواهد شد.
حرکت عجیب خواهر شوهری در شب عروسی
عروس خانم به دستشویی رفت، اما متوجه مشکلی شد که نیاز به کمک پرسنل برای رفع آن داشت. به همین دلیل، بازگشت او به سرمیز شام دو نفره با آقای داماد کمی بیشتر از حد معمول طول کشید. بعد از حدود ۱۰ دقیقه، او به سالن برگشت و به سمت میز مخصوص خود رفت. اما ناگهان با یک صحنه باورنکردنی روبرو شد؛ صحنهای که خواهر شوهرش در آن نقش ویژهای داشت.
به علت تأخیر عروس خانم، خواهر شوهر او تصمیم گرفت جای او را کنار داماد بگیرد و شام عروس را بخورد. زمانی که عروس خانم به سالن بازگشت، دیگر چیزی از شام مخصوص عروس و داماد باقی نمانده بود، زیرا خواهر شوهر با سرعت قابل تحسینی همه را خورده بود.
عکس العمل خواهر شوهر بسیار جالبتر بود. او با دیدن عروس به شگفتی گفت: “من میدانستم که تو در رژیم هستی، برایت دسر را نگه داشتهام و شام را به جای تو خوردهام.”
عروس، که نمیتوانست با این همه میهمان حضوری ویژه، عکس العمل خاصی از خود نشان دهد و تمام خاطرات خوشی که تا قبل از آن لحظه برای او و میهمانان ساخته شده بود را خراب کند، بدون گفتن حتی یک کلمه، کنار آقای داماد نشست و پشت بشقاب خالیاش قرار گرفت. او به میز تزیین شدهای که توسط داماد و خواهرش تمام تزییناتش از بین رفته بود نگاهی تلخ انداخت و ترجیح داد همه چیز را طبیعی جلوه دهد.
بعد از گذشت چند دقیقه، از همسرم پرسیدم که چرا این اتفاق افتاد و چرا او شام مرا خورد. همسرم به من پاسخ داد: “من هم به او تعجب کردم و به او گفتم که نباید این کار را انجام میداد، اما او به من گفت که همسرت ماههاست که رژیم دارد و برای رسیدن به بدنی سالم و زیبا، تحمل سختیهای بسیاری کرده است. بنابراین، برایش محال است با خوردن شام امشب زحماتش را نابود کند و مطمئنم که او شام نمیخورد و تنها دسر خواهد خورد. به همین دلیل، من به جای او شام را میخورم.”
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید